October 10, 2007

روزنوشت هاي ... (10)

روز خوبي نبود. صبح به درس گذشت و ايضا عصر هم. تنها كار متفرقه امروز ديدن سريالهاي ماه رمضان بود. دقت كرده ايد ترانه هاي تيتراژ پاياني اين سريال ها بجز يك وجب خاك ـ كه آنهم از كارهاي خوب يغما گلرويي خيلي فاصله دارد ـ تا چه حد رو و سطحي و شعاري هستند. يعني مي خواهند قضيه را كاملا به مخاطب شير فهم كنند. مثلا در تيتراژ پاياني ميوه ممنوعه، مي شنويم :
بي عشق عمر آدم
بي اعتقاد ميره
هفتاد سال عبادت
يك شب به باد ميره
يعني ترانه به جاي آنكه با مضمون اثر ارتباط برقرار كند و آن را در بك قالب درست شعري ـ و در لفافه اي از زيبايي و دوري از سطحي زدگي ـ ارائه كند، رك و راست در مورد داستان مجموعه حرف مي زند. باز جاي شكرش باقي است كه اسم هستي و حاج يونس اين ها را توي ترانه نمي شنويم. در تيتراژ اغماء هم وضع بهتر از اين نيست : « در نيك و بد نزد خدا / يكسان بُديم از ابتدا ». و بعد هم در شعر اسم ابليس و اينها آورده مي شود كه ملت اگر ذره اي هم شك دارند كه الياس شيطان است حالا درست متوجه بشوند. تازه همين امشب دوستان شبكه يك اين متن را موقع پخش اغماء زير نويس مي كردند : « نشست بررسي نسبت شيطان با انحرافات فردي و اجتماعي، فردا شب پس از سريال اغماء ». يعني اگر كسي خداي ناكرده از نعمت هوش كاملا بي بهره بود و باز هم قضيه را نفهميد آنجا حسابي حالي اش كنند. اصولا همه هنرمنداني كه كارشان را زيادي با مردم گره مي زنند و سليقه مردم بر سليقه و نظرات شخصي شان غالب مي شود، بعد از مدتي مجبور مي شوند كه خيلي رو بازي كنند و هر ايده و تمهيد جالبي را هم كه توي اثرشان بكار مي گيرند تابلو مي كنند.
راستي بحث ميوه ممنوعه شد. امروز در ويژه نامه اعتماد براي سريال هاي ماه رمضان گفتگوي حسن فتحي را مي خواندم و بشدت متاسف شدم. در پاسخ به سؤال خبرنگار اعتماد كه چرا ديالوگ هاي مدار صفر درجه خوب نيستند آقا جواب داده : « من به شدت از ديالوگ «مدار صفردرجه» دفاع مي کنم. به من ديگر نمي توانند اين ايراد را بگيرند. کسي که «شب دهم» را با آن ديالوگ ها نوشته که خيلي هم مردم دوستش دارند، وقتي دوباره درباره آن دوره مي نويسد حداقل مي تواند ديالوگ هايي در همان حد داشته باشد. » اين ها را درشت تر هم كردم تا حسابي توي چشم باشند. تواضع را ديديد؟ كيف كرديد كه كارگردان محترم به دور از تفرعن، يك پيش فرض مثبتي را در مورد خودشان مطرح كردند ( خوب بودن ديالوگ هاي شب دهم ) و با همان پيش فرض از ديالوگ ها سطحي و بي مايه مدار صفر درجه هم دفاع مي كنند. در برخي بخش هاي سريال، اگر چشم هايتان را ببنديد احساس اينكه در حال شنيدن گفتگوي خبري شبكه دو سيما هستيد را پيدا خواهيد كرد. صد بار گفتم به اين آدم هاي ميان مايه متوسط ـ و ايضا كم جنبه ( اين را توي اين گفتگو فهميدم ) ـ اينقدر بها ندهيد.

No comments: