March 06, 2007

زیر تیغ

بعضی کارگردان ها می توانند یک ایده مرکزی ساده را آنچنان پرورش داده و در طول فیلم بسط بدهند که ساده بودن آن پلات به چشم نیاید. و بر عکس بعضی ها یک ایده خوب را چنان خراب می کنند که آدم یادش می رود پشت چنین روایت ابتدایی و بی ظرافتی یک پلات عالی خوابیده است.
حکایت زیر تیغ و محمد رضا هنرمند بی شک از گروه دوم است. پس از رخ دادن اتفاق اصلی و فاش شدن راز قتل فیلم به شکلی عجیب دچار تکرار گشته و بویژه در قسمت های اخیر به شکل وحشتناکی به آن آب بسته شده. در همین چند قسمت آخر فهرستی از بی شمار صحنه های تکراری می توان ردیف کرد که بعضا حتی در دیالوگ ها هم یکسان هستند و از میزانسن قوی و دکوپاژ حساب شده هم که از همان اول خبری نبود. هنرمند به هیچ وجه کارنامه بدی ندارد. فیلمهایش در نهایت نه آثاری ضعیف که متوسط محسوب می شوند اما زیر تیغ به رغم بهره گیری از چند بازیگر تراز اول سینما که پس از سالها در تلویزیون حضور می یابند ضعیف است و ضعف هایش را بازی بازیگرانش هم نمی تواند بپوشاند. به نظر می رسد هنرمند در زیر تیغ به نوعی تحت تاثیر همان ایده اولیه قرار گرفته و احساس کرده که تماشاگر تلویزیونی با توجه به گروه بازیگران و شکلی پیشروی ماجرا که هر از گاهی یک گره را باز می کند با سریال همراهی خواهد کرد و در تلویزیون هم چه چیزی بهتر از این ؟! و سری که درد نمی کند را هم که دستمال نمی بندند. وقتی با همین سطح کیفی هم در بین این همه سریال زیر استاندارد بهترین سریال تلویزیون است و مردم هم هر هفته راس ساعت پایش می نشینند زحمت بیشتر و کار جدی تر چرا ؟
ولی بی انصافی محض است که در باره زیر تیغ حرف یزنی و راجع به موسیقی اش چیزی نگویی. هر چند درباره آثار بزرگ و خوب هر چقدر که حرف بزنی از ارزششان کم می کنی. بهتر است من هم چیزی نگویم، کمی که صبر کنیم دوشنبه دیگر سر می رسد و دوباره تار علیزاده و ...

No comments: