October 04, 2007

روزنوشت هاي ... (4)

روز بيخودي بود. در مورد ديروز گفتم بي شور و حال و حالا در مورد امروز واقعا نمي دانم چه مي شود گفت. تنها نكته مثبت امروز ديدن يكي از اولين طبع آزمايي هاي محسن مخملباف از سيما بود: توبه نصوح. حواستان هست كه؟ پخش توبه نصوح در روزهايي كه بحث مخملباف خيلي داغ است و شماره جديد شهروند هم به او اختصاص داشته خيلي معنا دار است. ياد دستگيري عباس عبدي در روز 13 آبان افتادم. فيلم وحشتناكي بود! نه بخاطر اينكه به مرگ و بازگشت و اين چيزها اشاره مي كرد. منظورم به لحاظ سينمايي است كه از نظر درجه بندي رسما يك Trash Movie به حساب مي آيد. اما نكته جالب فيلم اين بود كه هيچ صحنه اي را احساس نكردم مخملباف بزن و درروئي گرفته است. سليقه اش افتضاح بوده ( هست؟ ) اما در حد همان سليقه وسواس به خرج داده بود و سرسري از كنار صحنه ها نگذشته بود. وسواسي كه استاد كيميايي عزيزمان اگر كمي به خرج مي داد سلطان را به يكي از بهترين آثار سينماي ايران تبديل مي كرد.

No comments: