September 27, 2007

محمد صالح علاي جان !

اين شب ها محمد صالح علا برنامه دوقدم مانده به صبح را اجرا مي كند و دوباره روي بورس قرار گرفته. گفتگوهايش در نشريات چاپ مي شود و مورد تحسين واقع مي شود. كسي كه البته خيلي ها ممكن است او را نشناسند و ندانند كه مجري كه معمولا ساكت مي نشيند و بحث ها را گوش مي كند و كمتر دخالت مي كند، ار چهره هاي آوانگارد دهه 40 و 50 است و در دوره خودش در تئاتر، هنر كانسپچوال ( مفهومي )، تلويزيون و حتي ترانه سرايي آثار درخشاني از خودش به جاي گذاشته. يكسال و اندي هم هست كه مجله اي به نام نشاني را متشر مي كند كه سروشكل بسيار متفاوتي دارد و اين يكي هم در نوع خودش ويژه و خاص است. هر چند به قول اديب وحداني ( كارشناس موسيقي ) مجله مزخرف صميمي است! در بين ترانه هايش شازده خانم از همه مشهورتر است اما من يكي از ترانه هايش را كه خودم خيلي دوست دارم اينجا مي گذارم به اضافه يك پوستر از يكي از تئاترهايش كه استاد قباد شيوا طراحي كرده است.

ـ شب و شبنم
تو شبستون چشات، پاي پله هاي پلكت، مچ مهتابُ مي گيرم
اون دمي كه گرگ و ميشه، با يه گله شقايق، پيش پاي تو مي ميرم
من شبُ به خاطراتم، وصله مي كنم مي دوزم
من به هر رعد نگاهت، گُر مي گيرم و مي سوزم
اگه روزُ خواسته باشي، شبُ تا تهش مي نوشم
مي زنم به آب و آتيش، با خود خورشيد مي جوشم
زخم خورشيدي تن رو، با شب و شبنم مي بندم
اگه مقتول تو باشم، دم جون دادن مي خندم
تو با اين نگاه ياغي، قرق سينه مايي
فاتح قلعه رويا، كي به فتح ما ميايي

ـ پوستر تئاتر اسكي روي آتش

No comments: