August 08, 2005

اصلاح طلبی

آنها که در یک ماه اخیر خواننده این صفحه بوده اند شاید ماجرای کانون کوچکی را که پیش از این در دو مطلب نوشتم به خاطر داشته باشند. در اواخر سال گذشته یک N.G.O ( Non-Government Organization موسسه غیر دولتی ) تاسیس و آغاز رسمی فعالیت ها را به تابستان موکول کردیم. پیش از این هم سابقه فعالیت در محیط های اینچنینی را داشتم. 1 سال فعالیت در یکی از احزاب سیاسی کشور و پس از آن سه سال دریک N.G.O فرهنگی ـ زیست محیطی به عنوان یکی از اعضای اصلی و عضو شورای مرکزی فعالیت داشتم. تجربیات چند ساله باعث شد که احساس کنم که می شود حرکتی متفاوت و قوی انجام داد که حاصل آن تاسیس همین N.G.O بود.
پس از آنچه گذشت جریانی اقتدار گرا و انحصار طلب در کانون بروز کرد و باعث بوجود آمدن فضایی غیر قانونی و غیر عقلانی در کانون گشت. آنها از هیچ کاری برای پیروزی در بازی که در واقع خود شکل داده بودند فرو گذار نکردند و توانستند فضایی کثیف و به دور از هر گونه رفتارهای منطقی بوجود آورند. دروغ و ریا، تهمت و افترا، برگزاری جلسات پنهانی و ... . استراتژی آنها همان استراتژی اقتدارگرایان بزرگ این مرز و بوم است : هر گه با ما نیست بر علیه ماست، همه متهم اند مگر آنکه خلافش ثابت شود و ...
آنچه در این میان ما را در میان دو راهی باقی گذاشت تفاوت دو دیدگاه انقلابی گری و اصلاح طلبی است. کناره گرفتن و راضی نشدن به حضور در این فضا مگر به حذف جبهه فاشیستی و یا ماندن و مبارزه کردن تا پیروزی. آنچه در این میان رخ می دهد برایم نه به عنوان یک مسئله شخصی که به عنوان مسئله ای مهم و جدی که می تواند یک شکست یا پیروزی به سود یا ضرر دموکراسی است. در پایان تصمیم من، ماندن، مبارزه کردن و جنگیدن است. اگر اشکالی هست برطرف می کنیم و اگر جریانی به واقع نمی خواهد با منطق و عقلانیت کنار بیاید و دست از تهمت و هتاکی هایش بردارد باید حذف شود و یا آنقدر از قدرتش کاسته شود تا نتواند اثر گذار باشد. نه امروز و نه فردا، زیرا فردایی می خواهیم به دور از انحصارطلبی و اقتدار گرایی. در انتخابات ریاست جمهوری تحریم پیشه کردیم و حاصل آن شد. کسی که کوتوله سیاسی خطاب می شد رئیس جمهور گشت حال آنکه رفتار صحیح ما در آن برهه می توانست کسی را به پیروزی برساند که با اوگام هایی بلند رو به پیش برداریم. حالا اما به عقب خواهیم رفت تا این پس روی اشتباه بودن آن استراتژی را نشان دهد.
این بار اما اشتباه نمی کنیم. من دبیر کانون کوچکمان هستم و استعفا نخواهم کرد. با انحصار طلبان در یک محیط به کار مشغول خواهیم گشت، با شخصیت حقیقی شان کاری نخواهیم داشت ولی آنها را با سمت های مشخصشان در کانون به رسمیت خواهیم شناخت. در کنار آنان به کار مشغول می شویم تا زندگی را تجربه کنیم و اینکه همیشه همه چیز به سود ما پیش نخواهد رفت و هرگاه چنین شد نباید کنار کشید و پس زد. می مانیم و مبارزه می کنیم.
کانون ما بسیار کوچک است و شاید هیچ گاه نام و آوازه اش به دور دستی یا حتی چند متری مان هم نرسد اما آنچه در این میان مهم است گامی کوچک برای حذف یک جریان انحصار طلب است. گامی کوچک برای تمرین دموکراسی از کوچه و بازار و شهر و . . .

No comments: