July 27, 2005

استبداد و نگاهی به زندگی روزمره !

چندی پیش نوشتم که در کانون کوچکی که داریم مجبور شدیم دوستی را به دلایلی حذف کنیم تا از نفوذ جریانی واپس گرا و عقب مانده به درون کانون پیشگیری کرده باشیم. اما درد آن که آن دوست عزیز ما را حذف کرد.
پیدا کردن دلایل آنکه چرا سالهاست طعم استبداد را می چشیم سخت نیست. سخت نیست یافتن دلایل آنکه چرا روشنفکران و دگر اندیشان و اصلاح طلبان محذوفین جامعه اند و چرا مستبدان و متحجران و فاشیست ها حاکم. کافیست کمی اطرافمان را نظاره گر باشیم و خوب در احوالات افراد پیرامونمان دقت کنیم.
قتل های زنجیره ای، توقیف فله ای مطبوعات، نظارت استصوابی و ... اتفاقاتی نیستند که در سطح کلان مملکتی شکل گرفته باشند؛ در آن سطح رخ می دهند، اما آبشخور همه آنها زندگی روزمره ماست.
آنچه از خانه و کوچه و بازار آغاز می شود و تا نهادهای مدنی و غیر مدنی و بالاترین سطوح اجتماعی پیش می رود.
پیروزی در این میان از آن کسی است که دروغ می گوید، ریا می کند، با زد و بند های پشت پرده آشناست، . . . و در یک کلام قاعده بازی را بلد است.
شاید این پیروزی، ظاهری است و در اصل برنده کسی است که قانون را رعایت می کند و انسانیت را بیش از پیروز شدن یا شکست خوردن خویش ارج می نهد. اما فرصتها هر روز به همین ترتیب از دست می رود. آنکه پیروز است هرچند قلب و روحی راحت دارد از آنکه در این جدال خود فروشی نکرده است و ایمانش را چوب حراج نزده، اما باید تا مدتها سکوت پیشه کند، تا روزی که صدای محذوفین خاموش و افرادی چون خودش صدای غالب جامعه شود. اما در ایران سالهاست که همه منتظر چنین روزی هستیم و چنین روزی نمی رسد که نمی رسد . . .
اگر فرصتی دست دهد در این باره باز هم خواهم نوشت.

No comments: