March 22, 2010
ضربه های تگرگ در اولین روزهای فروردین
اولین ساعت های دومین روز فروردین. باران می آید؛ تگرگ گاهی. بهار و تگرگ! سالی که با بارش تند دانه های تگرگ آغاز شود چگونه سالی خواهد بود؟ به شور ضربه های تگرگ شبیه است با وقایعی تند و پرشتاب؟ یا به وحشت ضربه های تگرگ می ماند؟ یا اصلا شکلی از نرمی و سپیدی این ریزدانه هایی است که با خشم فرود می آیند اما در دست به لحظهای کوتاه آب می شوند؟ خاطرم نیست که سال گذشته چگونه آغاز شد؟ روزهای آغاز سال باران می بارید؟ یا برف؟ هر چه بود اما تگرگ نمی بارید. ولی چقدر به بارش دانه های تگرگ شبیه بود تابستان و پاییز و زمستان سالی که گذشت. چه سریع گذشت و بی وقفه بارید اما در همان زمان کوتاه. مثل بارش امشب که حالا دیگر تمام شده. بارش کوتاه امشب که دیگر حالا دانههای ریرش باید بر کف خیابان آب شده باشند. چگونه سالی خواهد بود سالی که می آید؟
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
parsal in moghe baroon miomad
yadame 2farvardin...
emsal tagarg...
omidvaram sale khobi bashe
سالی که برای تو تنها با باریدن تگرگ از اسمون بهار اغاز شد خیلی خوب یادمه که برای من تنها از اسمون تگرگ نبارید بلکه از زمین و زمینی ها هم چیزی شبیه تگرگ تو زندگیم بارید.اون موقع تگرگ که هیچی اگه سنگ هم می بارید تعجب نمی کردم تازه خوشحالم می شدم که مادر طبیعت هم همراه من به سر همه ی زمینی های پر غرور فریاد میزنه. و اما حالا ماه مهر این سال!اسمون زندگیم با طلوع شبانه ی خورشید تو یکی از شبهای معمولی شهریور شاهد زیبا ترین و شفاف ترین رنگین کمون شده! حالا میبینم که چقدر دوست دارم اسمون بهار هر سال زندگیم تگرگی باشه
Post a Comment