October 29, 2006

فریاد

از اینکه مثل خیلی وبلاگ های دیگه نوشته های دیگران رو کپی کنم و اینجا بذارم بیزارم، اما متاسفانه چند تا پست اخیر همه همینجوری هستن. دو تا که از نمایشنامه مجلس ضربت زدن بهرام بیضایی نقل شدن و اون یکی هم چیزی نیست بجز یه خبر که تو همه خبرگزاریها میشه دست اولش رو پیدا کرد.
اما یکبار دیگه هم مجبورم این کار رو بکنم چون اگه این قطعه از فریدون مشیری رو هم این جا نذارم دیگه دق می کنم و خفه میشم. دلم می خواد این شعر رو یک جایی با صدای بلند برای همه بخونم اما نمیشه. پس بهترین راه همینه:

مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمده ام، از همه چیز ...

No comments: