December 15, 2005

ترانه های دیروز (1) / قصه دو ماهی

قرار شد همان طور که نگاهی می کنیم به ترانه های امروز، ترانه های دیروز را هم مروری کنیم ! بهترین مطلع برای این کار « قصه دو ماهی » است. دو ماهی آغاز فصل نوینی در ترانه سرایی معاصر است و امسال در 35 سالگی همچنان تازه است و ناب! همچنان زیبا و بی بدیل! هنوز هم چون نگینی بر تارک ترانه سرایی معاصر می درخشد.

قصه دو ماهی
ترانه سرا : شهیار قنبری
آهنگساز : بابک افشار
تنظیم کننده : واروژان
خواننده : گوگوش


ما دو تا ماهی بودیم
توی دریای کبود
خالی از اشکای شور
از غم بود و نبود

پولکامون رنگ وارنگ
روزامون خوب و قشنگ
آسمونمون یکی،
خونمون یه قلوه سنگ

خنده مون موجا رُ تا ابرا می بُرد
وقتی دلگیر بودم اون غصه می خورد

تورای ماهیگیرا وا نمی شُد
عاشقی تو دریا پیدا نمی شُد

خوابمون مثل صدف
پُرِ مرواریدِ نور
پُر شد این قصهء ما
توی دریاهای دور

همیشه تُک می زدیم
به حُبابای دُرُشت
تا که مرغِ ماهیخوار
اومدُ جفتمُ کشت

دلش آتیش بگیره
دل اون خونه خراب
دیگه نوبتِ منه
سایه ش افتاده رو آب

بعد ما نوبتِ جُفتای دیگه ست
روز مرگ زشت دلهای دیگه ست

ای خدا کاری نکن (*) یادش بره
که یه ماهی این پائین منتظره

نمی خوام تنها باشم
ماهی دریا باشم
دوست دارم که بعد ازاین
توی قصه ها باشم

* ) خیلی ها این بخش از شعر را اینگونه فهمیده اند : ای خدا کاری بکن یادش بره !!! اصلا معلوم نیست این حضرات ترانه را گوش می دهند یا می شنوند ؟ در میان این آدمها حتی تهیه کنندگان کتاب ترانه ها، تصنیف ها و سرودهای ایران زمین ـ که کتاب معتبری است ـ نیز قرار دارند که البته جای بسی تاسف است. اگر شما هم از همین آدمها هستید بروید یکبار دیگر ترانه را بشنوید و کمی به آن فکر کنید!

No comments: